هیئت انصارالحسین (ع) کاشمر
قالب وبلاگ

* شمر خود را به خیام امام(علیه السلام) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس(علیه السلام) و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید:« برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم.» آنها متفقاً گفتند:« خدا تو را و امان نامه ی تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم ولی پسر دختر پیامبر نداشته باشد؟»

 * امام حسین(علیه السلام) توسط حضرت عباس(علیه السلام) از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.

 * حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد- و یاران امام(ع) در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام(ع) برای اصحاب بسیار سودمند بود.

 * گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام می پیوندند.

 * سخن امام(ع) خطاب به دشمن:

 « وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید؟! من شما را به راه راست می خوانم، اما شما از همه ی فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید، چرا که شکم های شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مهر شقاوت زده شده است.

 

منابع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان ــــ سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید اوینی


موضوعات مرتبط: محرم، ،
برچسب‌ها:
[ دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:, ] [ 10:31 ] [ انصارالحسین ] [ نظر بدهید ]

*هر لحظه تب عطش در خیمه ها افزون می شد، امام(ع) برادرش عباس را به همراه عده ای شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه ی حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشک ها را پر از آب کردند و به خیمه ها برگشتند.

 *ملاقات امام(ع) با عمرسعد:

 حضرت فرمود:« ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت:« اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.» حضرت فرمود:« تو را چه می شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد...گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا سوگند چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»

 *عبیدالله طی نامه ای عمر بن سعد را تهدید به عزل و برکناری کرده، می گوید:« اگر از فرمان من سر باز زنی، مسئولیت لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار خواهم کرد.»

 *سخن امام حسین(ع) با یارانش:

 « ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمت های همیشگی آن می رساند». 

 

منابع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان ــــ سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید اوینی


موضوعات مرتبط: محرم، ،
برچسب‌ها:
[ یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:, ] [ 12:1 ] [ انصارالحسین ] [ نظر بدهید ]

*تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین(ع) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند.

*عمر بن سعد نامه ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره ای آب به امام(ع) نرسد، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خود داری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه ی فرات مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد: ای حسین!... به خدا سوگند که قطره ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!
حضرت فرمود:« خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام(ع) عملی گشت.
*امام حسین(ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد:
بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی( همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن غلام ثقفی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند. زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند( به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.

 

منابع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان ــــ سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید اوینی


موضوعات مرتبط: محرم، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 10 آبان 1393برچسب:, ] [ 13:59 ] [ انصارالحسین ] [ نظر بدهید ]

*عمر بن سعد نامه ای را از عبیدالله دریافت می دارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فروگذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی سپرده ام تا هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.

 *حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می گیرد تا نزد طایفه ای از بنی سعد که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت:« امروز از من فرمان برید و به یاری حسین(ع) بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آن شما باشد». تعداد 90 نفر به پا خاستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. حسین گفت:« لا حول و لا قوه الا بالله».

 *نامه امام از کربلا به برادرش محمد بن حنفیه و بنی هاشم

« مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.

 

منابع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان ــــ سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید آوینی


موضوعات مرتبط: محرم، ،
برچسب‌ها:
[ جمعه 9 آبان 1393برچسب:, ] [ 13:12 ] [ انصارالحسین ] [ نظر بدهید ]

* نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد می پیوندند. نوشته اند: شیث بن ربعی با هزار سوار به سوی کربلا روان شد.

 * عبیدالله عده ای را مأموریت داد تا در مسیر کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری امام حسین (علیه السلام) از کوفه خارج می شوند، جلوگیری کنند.

 چون گروهی از مردم می دانستند که جنگ با امام حسین (علیه السلام) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است، در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار می کردند. نوشته اند: فرماندهی که از کوفه با هزار جنگجو حرکت کرده بود، چون به کربلا رسید، سیصد یا چهار صد نفر همراه او بودند و بقیه چون اعتقادی به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار می کردند.

 * از سخنان امام حسین(ع) با سپاه دشمن:

 «هیهات ما تن به ذلت نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت و خواری را نپسندیدند. دامن های پاکی که ما را پرورده است و سرهای پرشور و مردان غیرتمند هرگز فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.

 

منابع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان ــــ سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید اوینی


موضوعات مرتبط: محرم، ،
برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:, ] [ 10:54 ] [ انصارالحسین ] [ نظر بدهید ]

کربلا....جمعه سوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

عمر بن سعد با لشکری چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد. برخی نوشته اند: قبیله ی عمر بن سعد(بنی زهره) نزد او آمده و او را سوگند دادند تا از این کار(داوطلب جنگ با امام حسین(علیه السلام) شدن) بر حذر باشد تا باعث دشمنی میان آنها و بنی هاشم نگردد. از طرفی یکی از دو فرزندش به نام حفص او را به مقاتله با امام حسین(علیه السلام) تشویق می نمود و دیگری او را بر حذر می داشت. لذا حفص همراه پدر برای جنگ با حسین(علیه السلام) به کربلا آمد.

عمر سعد شخصی را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به این سرزمین جویا شود. حضرت فرمود:«مردم شهر شما به من نامه نوشته و مرا دعوت کرده اند و اگر از آمدنم ناخوشنودید باز خواهم گشت!» عمر بن سعد تا از پیام امام(علیه السلام) مطلع گشت، گفت:«امیدوارم خدا مرا از جنگ با حسین برهاند!»

 

منابع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان ــــ سایت جامع فرهنگی مذهبی شهید اوینی

 


موضوعات مرتبط: محرم، ،
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 6 آبان 1393برچسب:, ] [ 13:13 ] [ انصارالحسین ] [ 1 نظر ]

پرپر شدی و جهان سرش می گردد

بازار گلاب قمصرش می گردد

عمریست کنار پیکر عاشورا

تاریخ به دنبال سرش می گردد

علی اصغر داوری ترشیزی


موضوعات مرتبط: محرم، ،
برچسب‌ها:
[ دو شنبه 5 آبان 1393برچسب:, ] [ 22:52 ] [ انصارالحسین ] [ نظر بدهید ]

 

 

امروز کمی هوایی اربابم

از صبح دلم گرفته و بی تابم

تقویم بیاورید ای وای حسین

 شب اول است و من در خوابم

صلی الله و علیک یا ابا عبدالله


موضوعات مرتبط: محرم، ،
برچسب‌ها:
[ شنبه 3 آبان 1393برچسب:, ] [ 22:1 ] [ انصارالحسین ] [ نظر بدهید ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ هیئت انصارالحسین (ع) کاشمر خوش آمدید. سامانه پیام کوتاه: 1414 000 100 1000 ansarulhosein@gmail.com
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان هیئت انصارالحسین و آدرس ansarolhossein.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





اسفند 1393 بهمن 1393 دی 1393 آذر 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 24
بازدید ماه : 122
بازدید کل : 8568
تعداد مطالب : 78
تعداد نظرات : 34
تعداد آنلاین : 1